رویکرد مدیریتی محمد باقر قالیباف در ذیل گفتمان پیشرفت به عنوان گفتمان کلان انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری،در تمایز با رویکرد دولت سازندگی و اصلاحات که در مسیر تجدید نظر طلبی در اصول حرکت می کردند و رویکرد دولت اخیر و گرایشهای افرطی شکل می گیرد و تعهد و تخصص را در کنار هم و در هم تنیده با یکدیگر تلقی می کند و آنها لازمه انقلابی گری و عمل به عنوان کارگزار نظام اسلامی می داند.
در این میان این تصرف عقیدتی و شاهکار امام هنوز در عرصه مدیریت اجرایی کشور خود را آنچنان که باید نشان نداده است . در این حوزه برخی یا به دنبال الگوی تام و تمام و گرته بردارانه از غرب بوده اند و برخی بی توجه به دستاوردهای جدید علمی و ابزاری از استغنا در روش مدیریت سخن گفته اند . هر دوی این جهت گیری ها عوارض نامطلوب خود را در دوران سازندگی و اصلاحات و دوران فعلی نشان داد و عیان کرد که بی اعتنایی به مسائل علمی و گرته بردای مطلق از غرب چه اثرات شومی را به بار خواهد آورد.
در این باب اما چندی است که در فضای رسانه ای نقد روشهای گرته بردارانه از غرب در مدیریت کشور بدل به ابزاری سیاسی برای شبیه سازی های عمیقا مسئله دار شده است و برخی با طرح شبهه تکنوکرات بودن مدیران موفق اصولگرا، می کوشند شبیه سازی هایی را انجام دهند که در آن نه نقد تفکر و روش، بلکه منکوب کردن سیاسی رخ دهد .
شاهد مثال واکنش یکی ار رسانه های جبهه پایداری به سخنان اخیر محمد باقر قالیباف در نقد وضعیت مدیریت در کشور است . قالیباف در این خصوص تصریح کرده بود؛« ما نباید اقتصاد مقاومتی را یک تئوری علمی بدانیم ، بلکه اقتصاد مقاومتی ، یک رویکرد و یک باور است و موضوعات آن از جنس کمی نیست که به آن کمی نگاه شود و کیفی است که باید نگاه خاص خود را داشته باشد و از ابزار تکنوکراسی و بروکراسی برای پیاده سازی آن استفاده کنیم ، البته ممکن است که بگویند قالیباف، انسان تکنوکراتی است که باید بگوییم تکنوکرات بودن چیز بدی نیست و به معنای استفاده درست از ابزار خوب و مدرن است که برای پیاده سازی یک آرمان و یک عقل متصل به وحی الهی استفاده می شود و اگر نخواهیم از آن استفاده کنیم باید به عقلمان شک کنیم ، هر چند گاهی برخی افراد آن را ابزار سیاسی می کنند و طوری وانمود می کنند و مثلا فکر می کنند اگر جایی که می توان با ویدئو کنفرانس حضور پیدا کرد ، پیاده راه بروند و عرق بریزند و نصف روز حرکت کنند یعنی اجر و ثوابش بیشتر است، در اسلام چنین چیزی را نداریم و نفهمیدیم وهمه اینها مواردی است که نیازمند یک مدیریت اجرایی است تا بتوایم عقلانیت و معنویت را با همه ابزار و امکاناتی که جامعه و بشریت و علم و دانش در اختیارمان گذاشته استفاده کنیم .»
در واکنش به این مطلب رسانه گروه پایداری اینچنین به نقد نشست: « اساسا تعریفی که شهردار تهران از مفهوم تکنوکراسی تعریف کرده است، “آدرس اشتباه” به مخاطب برای یافتن مفهوم حقیقی این واژه است و مشخص نیست تاکنون چه فرد یا جریانی تکنوکرات بودن را “صرفابه معنای استفاده” از ابزارهای مدرن و … تعریف کرده است؟…فارغ از اختلافات قدیمی موافقان و مخالفان استفاده از ابزارهای مدرن که موضوع جداگانه ای است و در اینجا بنای اشاره به آن وجود ندارد، مفهوم “تکنوکرات” برای وصف افراد و جریانهایی بکار می رود که تخصص و “فن سالاری” را بر تعهد و اعتقادات افراد مرجح می دانند.»
بی شک داوری اینچنینی در باره سخنان قالیباف معلول رویکرد سیاست زده و ایضا ضعف عمیق در مطالعات مکتبی است . نتییجه چنین ضعفی منجر به یک معرفت دینی سطحی و توجه صرف به ظواهر و در نتیجه داوری های نادرست می شود . نکته جالب این است که از سخنرانی مفصل قالیباف که درباره موضوعات مختلف و تاکید بر دیانت و معنویت در مدیریت است دوستان فقط همین یک پارگراف را که با استفاده ابزاری و قلب محتوا بستر یک جدال سیاسی را فراهم می آورد انتخاب کرده اند.
در عین حال رسانه پایداری در قسمت مهم از نقد خود نوشته است: « فارغ از اختلافات قدیمی موافقان و مخالفان استفاده از ابزارهای مدرن که موضوع جداگانه ای است و در اینجا بنای اشاره به آن وجود ندارد…» در واقع این دوستان توجه ندارند که بنای جمهوری اسلامی و نهادهای حکومتی در ایران بر پایه همین اختلاف است! اگر غیر از این بود باید اکنون «امارت اسلامی ایران» داشتیم نه «جمهوری اسلامی ایران »!
- استفاده از دانش و تجربه روز در چارچوب اصول و ارزشها برای تحقق آرمانها و اهداف انقلابی، رویکردی برآمده از تجربه تمدن اسلامی و هم چنین تجربه انقلاب اسلامی است.دانش و تجربه روز قالب و ابزار هستند، حال آنکه روح و محتوای موضوع آرمانها و ارزشهای انقلابی است.شهید مطهری در همین راستا در تبیین واژه جمهوری اسلامی، جمهوریت را فرم و قالب و اسلامیت را محتوا و جهت دهنده به حرکت نظام اسلامی مطرح می کند.شهید بهشتی هم در همین راستا ایجاد نهادهایی چون حزب را برای سیاست ورزی اسلامی ضروری می دانند.نکته جالب این است دوستانی که این انتقادات را به دکتر قالیباف مطرح می کنند، بعضا تمایل خود برای استفاده از واژه حکومت اسلامی به جای جمهوری اسلامی را کتمان نکرده اند و بارها به صورت آشکار حزب و سیاست ورزی حزبی را غیر اسلامی تلقی کرده اند. قالیباف در ادامه رویکرد انقلاب اسلامی، دانش جدید و تجربیات روز را به عنوان مقولاتی ابزاری در نظر دارد که اگر در ذیل عقلانیت توحیدی و اصول و ارزشهای دینی و در تناسب با آن در نظر گرفته شوند؛می توانند به تحقق اهداف انقلابی منجر شوند.طبیعی است که به کارگیری ابزارها در ذیل اصول و ارزشها، به معنای کنار گذاشتن ابزارها و داشن معارض با دین و طرد ابزارها و دانش غیراخلاقی است.
با این وصف بدیهی است که هدف نقد رسانه پایداری تخریبی است وگرنه قالیباف در همین سخنرانی و سخنرانی ها قبلی خود با انتقاد از رویکرد مدیریت فاقد تعهد و نگاه بومی، رویکرد خود را مدیریت جهادی به عنوان الگویی برآمده از انقلاب و جبهه و حاصل تعامل و تلفیق باروهای ارزشی و دانش و تجربه روز جهانی عنوان کرده است. رسانه پایداری به رغم اینکه قالیباف در سخنان خود تاکید می کند که مخالفان رویکرد او را تکنوکراتیک می دانند؛مدعی شده است که قالیباف خود را یک تکنوکرات دانسته است!
بر هر منصفی روشن است که رویکرد مدیریتی محمد باقر قالیباف در ذیل گفتمان پیشرفت به عنوان گفتمان کلان انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری،در تمایز با رویکرد دولت سازندگی و اصلاحات که در مسیر تجدید نظر طلبی در اصول حرکت می کردند و رویکرد دولت اخیر و گرایشهای افرطی شکل می گیرد و راه سومی را پیشنهاد می کند که تعهد و تخصص را در کنار هم و در هم تنیده با یکدیگر تلقی می کند و آنها لازمه انقلابی گری و عمل به عنوان کارگزار نظام اسلامی داند.شهید چمران در جمله ای این نگرش برآمده از انقلاب و نگاه جهادی را به خوبی بیان می کند:« می گـوینـد “تـقـــوا” از “تـخـصــص” لازم تر است،آن را می پذیرم،اما می گویم.آن کس که تخصص نـدارد و کاری را می پذیرد، بی تقــواسـت.».رویکرد مدیریتی قالیباف برآمده از این نگاه انقلابی است که تعهد و تخصص را در کنار هم در نظر می گیرد و تحقق اهداف انقلاب را در سایه آن ممکن می داند.
جدال معرفتی یا بازی کلامی؟
- کسانی که چنین اتهاماتی مطرح می کنند هنوز در سطح واژگان و بحث های انتزاعی باقی مانده اند؛ حال آنکه نظام اسلامی دست اندکار اداره امور جامعه است و باید به مطالبات عمومی پاسخ دهد.پاسخ مطالبات جامعه اقتضا آن را دارد که با فراتر رفتن از بحث های نظری صرف، برنامه عملی و رویکرد اجرایی موثری منطبق با اصول و ارزشهای انقلابی ارائه شود که بتواند به تحقق عملی گفتمان پیشرفت و عدالت به عنوان گفتمان دهه چهارم بپردازد.افرادی که این دست موضوعات را مطرح می کنند و یا مثلا از اینکه چرا قالیباف در کتاب خود و یا برنامه ارائه شده از سوی خود، ایران را با کشورهای همسایه مقایسه می کند و از ضرورت ارتقای شاخص های توسعه ای سخن می گوید، انتقاد می کنند؛ عنوان کنند که رویکرد اجرایی و مدیریتی آنها چیست؟کارنامه آنها در کجاست و چه دستاوردهای عملی برای حل مشکلات مردم و ارتقای کارامدی نظام داشته اند.
این گروهها در حالی مدعی مدیریت کشور و در دست گرفتن اداره کشور هستند که بدون هیچ کارنامه و برنامه ای برای اداره کشور وارد عرصه شده اند.ما در سالهای گذشته شاهد نوع ایده الی مدیریت های ضدعلمی در کشور بودیم که با ادعای ارزش گرایی و اصول گرایی و عدالت طلبی، پدید آورنده معضلات اقتصادی امروز شده اند.دوستانی که به قالیباف به واسطه سخن گفتن از ضرورت استفاده از تجربه جهانی، دانش روز،تخصص نخبگان، خرد جمعی،شاخص های مورد نیاز برای سنجش اوضاع و مقایسه کشور با همسایگان و رقبا انتقاد می کنند اکنون و در عرصه رقابت ریاست جمهوری در چند صفحه و به صورت مشخص بیان کنند که در عرصه اداره کشور چه چیزی در چنته دارند و با چه آورده ای وارد صحنه شده اند و مدعی اند می توانند مشکلات موجود را حل کنند؟ آیا غیر از این است که نتیجه این زهد فروشی های عوام فریبانه و عدول از توجه به ظرف تحقق دغدغه های دینی ، وضعیت امروز اقتصادی کشور است؟ دوستان بهتر است پاسخ دهند راه علاج پراید ۲۰ ملیونی و پیاز ۲۰۰۰ تومانی چیست؟ آیا با تکنوکرات خواندن و تهمت زدن به نیروهای موفق انقلاب می خواهند اقتصاد کشور را درمان کنند؟
اصول گرایی به عنوان گفتمان برآمده از انقلاب اسلامی،فرمایشات امام و رهبری، اصول و قواعد و هسته مبنایی و هویتی روشنی دارد؛ما همواره نیازمند بحث در مبانی و اصول هستیم و مقام معظم رهبری در سفر چند سال قبل خود به قم و نیز در موقعیت گوناگون به ضرورت بحث در این سطوح تاکید کرده اند.اما عرصه اداره کشور به چیزی بیش از سخنان تئوریک و کلی نیاز دارد. اداره کشور نیازمند برنامه، استفاده از تخصص ها، دانش روز، به کارگیری نخبگان و رعایت قواعد علمی اقتصاد و استفاده از بهترین ابزارها برای رسیدن به اهداف متعالی جمهوری اسلامی دارد.این چیزی است که قالیباف به آن تاکید دارد و در سخنرانی خود به آن می پردازد.چیزی که برخی ظاهرا یا از درک آن عاجزند ویا ذیل ملاحظات سیاسی و جناحی مایل اند که آن را درک نکنند.
امری که قالیباف سخنرانی اخیر در لفافه به آن اشاره می کند:«زمانی که در نیروی انتظامی بودیم ، خواستم اهل فن و کسانی که صلاحیت دارند سندی به ما ارائه دهند تا ابعاد یک پلیس اسلامی را بشناسیم، من به عنوان فرمانده ناجا صلاحیت آن را ندارم که بدانم پلیس اسلامی چه شاخصه هایی دارد، باید با کمک اهل فن بدانم تفاوت پلیسی که در یک نظام اسلامی کار می کند با سایر جوامع چیست؟ ، اما سرانجام نتوانستند این سند را به من ارائه دهند و این موضوع امروز نیز هست که سند اقتصاد اسلامی ما در حوزه بینشی چیست ؟»